آرزو نه تنها بر جوانان عیب نیست ،بلکه بر پیران و مخصوصن بر بی خردانی چون من هم عیب نیست . امیدوارم آنها که جشن می گیرند ،شب یلدای بی دردسری داشته باشند و مراسم جشن کریسمس و سال نو ی میلادی به همه خوش بگذرد و با خشنودی به سال نو نزدیک شوند . امیدوارم همه ی زایرینی که این روزها در مکه به سر می برند ، اعمال خود را درست به انجام رسانند و حاجیان تندرست ونمونه یی شوند و رها از امیال شیطانی به خانه هاشان بازگردند . امیدوارم که هر بیمار و گروگان و زندانی ِ در بند که رنجور و ناامید شده ، دوباره امیدوار و روزی رها شود و هر جا سربازی تک و تنها مانده بداند که یکی هم به او می اندیشد و اوبی کس نیست ، امیدورام که روزی گرسنه و درمانده یی بر این کره ی خاکی و خیس بر جای نمانده باشد و هیچ پدر و مادری شرمگین نباشد ، امیدوارم که روزی جنگ و ستیز بین زور و قدرت مداران به پایان رسد و انسان ها همه رستگار شوند . بودایی ها نوعی مدیتیشن دارند به نام « متا مدیتیشن » . در این مدیتیشن ، افراد تلاش می کنند ، به همه فکر کنند و برای همه آرزوی رهایی از رنج و رسیدن به رستگاری دارند ، این روش و مدیتیشن ، می تواند زبانی هم بیان شود و درونی نماند . نخست به خود و خانواده و دوستان و یاران ، می اندیشند و سپس به دیگران و چنین بیان می کنند
باشد که خانواده و دوستان و یارانم رستگار شوند و از کینه و رنج رها
باشد که همه ی انسان ها رستگار شوند و از کینه و رنج رها
باشد که همه ی جانداران رستگار شوند و از کینه و رنج رها
باشد که همه ی انسان ها رستگار شوند و از کینه و رنج رها
باشد که همه ی جانداران رستگار شوند و از کینه و رنج رها
نمی دانم چه شد که امروز این چنین نوشتم و این آرزوها را داشتم ، شاید به این دلیل که در این روزها دنشجویان
بسیاری در بنداند و در رنج . اما همان گونه که نوشتم ، آرزو بر کسی عیب نیست و امیدوارم جرم هم نباشد . بویژه بر من که هیچ عددی نیستم و تنها غُباری فرار. اگر کسی این نوشته را خواند ،امیدوارم خوش و سبز و خرم باشد و از تهمت و شک و کینه رها و رستگار و بی ترس و رنج ، و بداند غُباری هم بود که پی پاکی می گشت و هنوز هم می گردد، شاید در هفته های آیند ه کامپیوتر و امکانی برای آنلاین شدن نداشته باشم . اما روزی دوباره روی خط می آیم ، البته اگر عمری بود .همان جور که سعدی گفته ، در هر نفسی دو شکراست واجب ، در وضعیت من نه دو شکر ، بلکه دویست شکر است واجب
و
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
در بند آن مباش که نشنید یا شنید
حافظ
.
.