۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

تنها برای اینکه دیگران هم تفکری در این زمینه کنند


در نظر بگیر ، که من بیخود می گم . فقط ابن امکان را در نظر بگیر ، اما مطمئن نباش !
موضوع ملکه ی ذهن من ، کاری با مسائل سیاسی و سر کار آمدن این و آن ندارد . با دعواهای سیاسیون کار ندارد . ذهن من بدنبال بر اندازی ست ، اما نه بر اندازی های سیاسی و معمول ، بلکه بدنبال بر کناری درد دیرینه ی روان انسان ؛ نادانی و کم کردن درد های جسمی جامعه ی مدرن امروزی ست . مبارزه با جهل پروری و ستیز با دشمنان روشن اندیشی ، ملکه ی ذهن من است ، نه بیشتر و نه کمتر . در واقع کلی و عمومی ست . چه کنم که " ر وح من بیکار است . و دچار گرمی گفتار " و تنم مجروح و مسموم و بیمار . می دانم که اوضاع امروز ایران ، چه من و توبخواهیم و چه نه و چه آخوند های ریاکار وچه خشونت طلبان نا آگاه ، بخواهند و چه نه ، همین است که هست و رو به آزادی و آگاهی و بهبودی . پس برای آینده ی سیاسی و اتفاقات پیش رو، ذهن بیکار خود را مشغول نمی کنم . در رابطه با ستم حاضر بر مردم و بی قانونی کنونی حاکم و ظلم بر زندانیان در ایران ، توی پست ها ی پیشین نظرات خودم را بیان کرده ام و نیازی به تکرار نیست ، اما درباره ی موضوع ملکه ی ذهنم ، هنوز نشده پستی بنویسم . گاهی به خود م می گم : این مشغولیات رو برای ذهن مشوش و تن بیمار و روح بیکار خود نگه دار و دیگران را آسوده بگذار ! گاهی . اما چیزی دیگر در من می گوید : دزدی که نمی کنی و از دیوار مردم که بالا نمی ری ، پس بنویس ! شاید توانستی به دیگران کمک کنی و دیگران خطا های تو و گذشته را تکرار نکنند . پس می نویسم . گفتم که موضوعات ذهن من از مرحله ی دعواهای سیاسی گذشته ، اما بی ربط به اتفاقات و تغییرات سیاسی نیست . برای نمونه ؛ می خواستم از مسئولان بپرسم ، که چرا هشتاد در صد بیماران ام اس ایران در استان اصفهان هستند ، مگر در این استان چه شده ؟ می دانم که دردها کم نیست و مشکلات خود پدید آورده ی ایران ، بیشتر از آن است که عموم می دانند ، اما جایی باید آغاز کرد وپذیرفت که بی قانونی و لاپوشانی کردن ها ، تنها به سوی بیماری ودردهای بیشتر به پیش می رود ، در این میان مردم هستند که با تندرستی خویش هزینه پرداخت می کنند .