۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

او چو گوید که قدح نوش و لب ِ ساقی بوس


گوش کن و بشنو از او که نگوید دگری بهتر از این . انگار یک کم داغ شده . هوا را می گم و دل های دردناک مجروحین و دفاتر ِ مسئولین و خاطراتِ مفقودین را . آنچه که از این جند روزه بر جای ماند ه ، نامه یی سیاه و دل هایی دردناک و نشانی دیگر از ظلم . ولحظاتی ماندنی ، به یاد آن عزیزان و رفتگان که گذشتند ، اما ماندنی شدند . اینقدر خشونت ،جز خشونتی تندتر چیزی ببار نمی آورد .تا بینش کنش وگفتار تغییر نکند ، هیچ چیز نوین نمی شود . مثلن ؛ جامعه یی از دیکتاتورها به ستو ه آمده و تغییر ی د رساختارهای سیاسی و اجتماعی را می طلبد ، اما تا وقتی که این جمله را بر زبان می آورد « مرگ بر دیکتاتور » هیچ چیز تغییر نمی کند، فقط پالان عوض می شود و خر همان خر می ماند . چون در هر کسی ، دیکتاتوری کوچک خیمه زده و آب که ببیند ، می تواند شناگری چیره بروز کند . همین جامعه اما می تواند به جای این شعار بگوید« سرنگون باد بیداد ». تفاوت اینجاست که دیکتاتور و دیکتاتورها همه می توانند باشند و بشوند . و خوب که در آیینه نگاه کنی ، یکی از آنها را می بینی .اما دیکتاتوری یک سیستم و منش و ساختار ، سیاسی که می تواند یکبار برای همیشه به پایان رسد ودر جامعه یی مسیری نو آغاز شود . سرکوبگران در جوامع ـ از جمله در ایران ـ تلاش می کنند ، با خشونت و زور ، آن جامعه را سرددل و افسرده و نا امید کنند و همدلی و همبستگی آزادیخواهان را بگسلند . این خشونت ها و خونریزی ها ، چیزی جز نماد ستم ، در یک جامعه ی ستم دیده ی گرفتار آئتوریته و زور گوها و باندهای آقازاده ها نیست . در جامعه شناسی نشانه های چنین جامعه یی به آسانی پیداشدنی ست . جوری که از با لا به پایین همه چیز با زور و سرکوب ، آغاز و به پایان می رسد . در چنین ساختاری می تواند این ناهنجاری حتا کودکان و پاکترین اشخاص را هم به نحو ی درگیر کند . چون برای رها شدن از فشار تنش ها و ستم ها ی درونی وبرونی ، باید به یکی زوربگویند . یعنی تخم خشونت کاشته شده ، مثل ویروسی ، رشد می کند و زورگویی و استبداد ، در جامعه و جانها کاسته نمی شود و هی بیشتر و بیشتر می شود . پژوهش در این زمینه ریشه و سری دراز دارد و از توان و بیان من و این پنجره بیرون است . به هر حال امیدوارم که این مرام و شیوه و مسیر زورگویی و ستم ، به زودی ، آگاهانه دگرگون شود و فردای مان را با نیکی و انسان دوستی و عقلانیت به بار آوریم . خوشبختانه ، آگاهی مردم ایران به آن حدی رسیده ، که در گذشته نمانده و امروز را فدای فردا نمی کند و در آن می زید و می پوید و رشد می کند . ببینیم که چه در پیش است ، به جز آزادی راستین

هیچ نظری موجود نیست: