۱۳۸۶ مهر ۱۶, دوشنبه

به نام زیبایی


نوشتن به چه دلیل ؟ برای که و چه ؟
می نویسم برای خودم ، برای دلتنگی ها و دلخوشی ها م، برای قربانیان ـ که خودم هم از آنهام ـ ، برای یاران و برای مسلولین و معلولین ، برای تن فروشان و برای خودفروشان ، برای فست فود خورها و برای آنان که مزه ی هر غذایی را فراموش کرده اند و سال هاست که گرسنه سر بر بالین می نهند ،
برای ام اسی ها و الزهایمری ها ، برای لقوه یی ها و رعشه یی ها ، برای بیماران روانی ، برای وسواسی ها و
شکاکان ، برای آنان که تخم سرطان در بدن شان کاشته شده و در انتظار مرگ اند ، برای آنان که میکروب و ویروسی
در وجودشان خانه کرده و در رنج اند ، برای معتادان و برای گمنامان، خلاصه برای دردمندان ودرماندگان . نوشتن روح را می
پروراند و روان را تسکین می دهد . نوشتن دوای درد من است و باید بنویسم . شاید بسیاری این نوشته را نپسند ند ، اما
شاید یکی هم پیدا شد و این چند واژه به کارش آمد و به دردش خورد . شاید . بدبختانه ، یا خوشبختانه هنوز به جایی
نرسیده ام ، که از هر چه که می نویسم ، راضی ِ راضی باشم و نظر خود را حقیقت مطلق بدانم ، هر چند در اینجا و
در این کار و در این سطور منظور ارائه ی نظر نیست و هدف بیان نهفته هاست، نهفته های آشکار و پنهان ، حقایقی که
جانسوزند و تلخ ، اما واقعی . در هر صورت می نویسم ، پیش از آن که نوشته شوم .آری بایستی نوشت و به انجام
رسانید آنچه را که باید .قصد سیاه سفید کردن زندگی و خوب و بد کردن ندارم . در این جهان آزاد ـ البته شاید هم خیال
می کنم که آزاد است ـ ، قصد بیان دارم ، بیان ناگفته هایم را . پرسش هایی که در جستجوی پاسخ اند . پاسخی که باید
انجام گیرد . بایدی که برای خودم باید است و بس ، البته شاید
.
.
.

هیچ نظری موجود نیست: