ترس وارتجاع بین المللی ست .همه جای دنیا ، مرتجعین از نوآوری در هراس اند .نمی دونم چرا چند روزی ست ، وقتی می خوام بلاگ رو باز کنم و روی خط بیام ، اول این هشدار میاد که ؛ این وبلاگ برای نوجوانان احتمالن مطالبی غیر اخلاقی دارد و می پرسد می خواهید ولی بازش کنید ؟ انگار من می خوام با این چند سطر چیزی را به هم بریزم ! وافعن که " اینشتن "راست گفته : باز کردن یک اتم ،آسان تراز باز کردن و تغییر یک پیشداوری ست .من اگه یک هزارم از انتقادات و واقعیات رنگ و رو رفته را بازگوکنم که برا خردسال و بزرگسال و بزرگان ،خوب نخواهد بود و سازنده نیست.من به دنبال خراب کردن نیستم .آبادی و نیکویی را می جویم .پس خاموش ام .چراکه پرده برداری از بسیاری چیزها ترس به همراه دارد و وجود خواننده می شود ترس .ترس از ادراک و داوری خود وتصمیم خود و وجود خود . پس نمی گویم ،نه اینکه از کسی یا چیزی بترسم.نه . من از ترس پاک شده ام . خاموش و کم پرسش می مانم ، چون
پیرگلرنگ من اندر حق ازرق پوشان
رخصت خبث نداد ارنه حکایتها بود
حکایتها که هیچ شکایت ها بود ، ولی همان بهتر که همه جا گفته و نوشته نشود.
ما باده زیر خرقه نه امروز می خوریم
صدبارپیر میکده این ماجراشنید
حافظ
پیرگلرنگ من اندر حق ازرق پوشان
رخصت خبث نداد ارنه حکایتها بود
حکایتها که هیچ شکایت ها بود ، ولی همان بهتر که همه جا گفته و نوشته نشود.
ما باده زیر خرقه نه امروز می خوریم
صدبارپیر میکده این ماجراشنید
حافظ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر