۱۳۸۷ مهر ۱۹, جمعه

نه!!! به اعدام

اعدام قتلی دولتی ست . نه قانونی ست و نه انسانی . بی اهمیتی به جان ِ انسان ، در حکم اعدام پوششی قانونی و دولتی می گیرد و در ذات عمل ـ که جان انسانی راگرفتن است ـ تغییری انجام نشده . اگر که با خرد انسانی بسنجیم ، ثابت شده؛ در جوامعی که حکم اعدام ، هنوز انجام می گیرد ، ارتکاب به قتل کمتر نشده . پس در جوامعی که قانون و خرد حکمفر ماست ،حکم اعدام ، برچیده شده .اگر هم در جامعه یی ،دین و اعتقاد به نیرویی فرای ِ انسان ، حاکم داشد ، باید پذیرفت که جزای کردار نادرست ،جایی دیگر گرفته می شود .
می گویند ؛ بایزید را چند بار زدند و از بسطام بیرونش کردند . روزی شخصی این را شنید و قصد رفتن به بسطام کرد .از او پرسیدند ، چرا ؟ گفت : مردم این شهر شاید از فرشتگان اند و بی خطا ، چرا که از بایزید تنها آنها می توانند ، ناراضی شوند.

آری . همان گونه که آن معصوم گفت : کسی سنگ نخست را می تواند پرتاب کند که خود پاک باشد .



گرفتن جان انسان بر انسان نیست . در آفریدن ، البته می تواند انسان یاری گر باشد ، اما نه گرفتن او .

در همه ی جوامع انسانی ،از هنرمندان بزرگ ، آثاری در باره ی نا درستی و ناپاکی و خباثت ِ عمل قتل نوشته وگفته و ترسیم شده .از این گونه :

اول کس که در عالم شعر گفت ،آدم بود . وسبب آن بود که هابیل مظلوم را قابیل مشئوم بکشت وآدم را داغ غربت وندامت تازه شد و در مذمت دنیا ومرثیه ی فرزند شعر گفت .


تذکره الشّعرا ی دولتشاه سمرقندی

سال ها پیش این جمله را جایی خواندم .شاید هم جایی ،چیزی را درست ننوشته باشم ، شاید نوشته« نخستین کس ».از ته مانده ی
حافظه نوشتن بی خطا نیست . یا آنچه که در مورد بایزید نوشتم را انگار در تذکره الاولیا ء عطار خوانده ام . می دانم که در همه ی فرهنگ ها چیزی از اینگونه پیدا می شود ، چون همه ی انسان ها ،جدا از اختلافات رویی ِ دین و مرام وکردار ،از لحاظ بیولوژیک وژنتیک، شبیه یکدیگراند ویک جوراند. پس گرفتن جان انسان درست نیست


هیچ نظری موجود نیست: