
دلم به حال آن انسانی که در سیستمی ، مستبدانه وبی قانون ، زمام امور در دست دارد ، بیشتر می سوزد ، تا به حال مظلومی که مورد بی قانونی ست . سید!!! آنجور که در این کشور با زندانیان رفتار شده و می شود ، ظلم بوده و ستم است . من برای خودم نگران نیستم . چون کسی نیستم . من به عنوان ذره هم پذیرفته نشدم ، یعنی هیچ . شاید نظاره گر. اما بار دیگر هم به یاد می آورم . قدرت طلبی ، تنها جسم و جان را تسخیر نمی کند ،بلکه روح و روان را هم محاصره ومسموم می کند . آن کس که می داند وپی برده که هیچ نیست بی او ، کوله بار خود با خون ننگین نمی کند .
یعنی همه چیز تزویر وریا ؟؟
خوش میکنم به باده مشکین مشام جان
کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید
پند حکیم محض ثواب است و عین خیر
فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید
حافظ
پند حکیم البته . نظرات ناظران ، تنها نظر است . واقعن دلی که نمانده ، اما همین ذره دلی هم که مانده ، نه تنها به حال تو ، بلکه به حال همه ی مسئولان ِ چون تو ، می سوزد . به حال خودم نه ، من می دانم چه می شود و به کجا شاید برسم ، که البته رسیدن ونرسیدن مهم نیست ، خود مسیر را چشیدن ، هم رسیدن و هم نرسیدن است . امیدوارم اگر روزی کسی از اینجا گذشت و این نوشته را خواند، بداند وبفهمد که در ذره بودن و هیچی هم ، بسی عشق به هم نوع باقی ست ، چه رسد به عاشقان پاکدل .