




حال و روز اهل درد هر چند جوشان و خروشان است ، اما به لفظ اندک و معنی بسیار و خاموش وبی سر وصدا ست . شلوغی و پر حرفی و وراجی ، از حال ِ اهل رنج و سینه سوختگانِ ِ پُر درد دور ی گزیده و جای خود را به تامل و سکوت و بصیرت سپرده . از سویی می شود ، پرسید ، چگونه می توان این همه درد را دید و تجربه کرد و ساکت ماند ، اما اگر خودت از دردمندان باشی ، پی می بری که با شلوغی و تعجیل ، نه تنها درد هضم و بر طرف نمی شود ، بلکه بیشتر و سخت تر هم شده و هیچ مشکلی حل نمی شود . برای نمونه ؛ اوضاع کنونی ایران و شناخت جهانیان از حال مردم ایران . چند سال است که مردم در این کشور درد و رنج می کشند و در عذابند ؟ چگونه شد که امروز همه ی آزادگان و آگاهان در جهان به این بدبختی آگاه شده اند و می دانند که چه به سر مردم می آید ؟ با شلوغی و داد و بیداد ِ خشونت طلبان ِ آشوبگر ؟ یا با متانت و آرامش مردمی متمدن و مخالف خشونت و همنوع دوست ؟ این همدلی و اتحادی که امروزه آزادگان جهان با مردم ایران پیدا کرده اند ، پدیده یی ست این چنین . بدون زور سر نیزه و تبلیغات پرخرج . بی سروصدا ، این همدلی بین اهل درد جهان پدید آمده . انسان هایی که چندان هم کم نیستند .وجدان های بیدار جوامع . هر پیمان و اتحادی که به زور انجام گرفته ، با وزش نرمه نسیمی از هم می پاشد و به نفاق و دشمنی و خشونت و کینه و تصفیه حساب بدل می شود و به جز بدبختی بازدهی دیگری نخواهد داشت . از سویی دیگر هر آنچه که از صمیم قلب و عاشقانه و بی تزویر باشد ، گسستنی نیست و ماندگار است . حضرات ! پس تا دیر نشده ، این ستم و بی قانونی و جنایت را به پایان برسانید . مگر مردم ایران چه می خواهند، جز عزت نفس و آزادی و جایگاه راستین و بر حق خود ؟ فهم و پذیرش این خواسته دشوارنیست ، تنها باید خود را به جای آنها در نظر بگیرید . جای دردمندان وعشاق .
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
حافظ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر