این دلاوری ها و پاکدلی ِ دلسوزان جنبش سبز آزادی ، یکبار دیگر هویت راستین فرهنگ ایران را نشان داد.
در این چند هفته ی گذشته دلیری ها و از خود گذشتگی های مردم ، تاثیرات عمیق و ریشه یی بر جا ی گذاشت .
از خودم می آغازم . دو سال پیش ، وبلاگی به نام رسمی خودم به نام " زبانی سبز " داشتم و گاهی مطلبی در آن وبلاگ می نوشتم . از زندگی خارج از کشور و حال و روز خود وتجربه ها، گاهی چند خطی آنجا می نوشتم ، البته چون از وبلاگستان و وبلاگ و امکانات زیاد موجود اطلاعی نداشتم ، یک دفتر خاطرات اینترنتی ، بیش نبود . در بهار دوهزار وهفت، به ایران رفتم و چند ماهی ایران بودم . در واقع آن روزها تصمیم گرفته بودم ، که همانجا بمانم . بدلیل نشانه های بیماری و کسالت ، به این نتیجه رسیده بودم . می خواستم این سال ها یا ایام پایانی زندگی را در وطن بسر ببرم ، اما قسمت و صلاح نبود و دوباره به آلمان برگشتم . وبلاگم به دلایلی به هم ریخته بود و دیگر نمی توانستم از ش استفاده کنم ، خودم هم دیگر جندان نمی خواستم . حدود یکسال و نیم در آن وبلاگ ـ به اسم و رسم اصلی و آدرس واقعی م ـ گاهی چیزی می نوشتم ، که بهم ریخت .پس از بازگشت ، این وبلاگ فعلی را به اسم مستعار براه انداختم و این چند پست محصول این دوسال گذشته بوده . پشت حرف و نظرم هستم .اگر نظری درباره ی مساله یی و موردی ، هر جا که نوشته ام ـ به هر نامی ـ بیان شده ، هنوز هم صادق است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر