۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

نه هر که کله کج نهاد و تند بنشست،قلندری داند






این مقاله ی حنا ، که به صورت مصاحبه با پدرش ، محسن مخملباف نوشته و رو خط گذاشته ،خواندنیه ، مخصوصن ، ناگفته هاش . در این سی سال گذشته ، کارهای محسن مخملباف و خلاقیت و فازهای پیشرفت هنری و حال هوای روحی و معنوی و ریشه یی و بینش اش را تا آنجا که شده دنبال کردم . زندگی نامه و بیوگرافی محسن مخملباف ، نیاز به تحقیقات و نوشته های بسیاری داره ، اما جدا از بیوگرافی هنری او و کارنامه ی فیلم های حنا، فعال بودن هر دو در عرصه ی سیاسی ، اجتماعی امروز ایران نمونه است . واقعن که این خانواده و زندگی شان ، سبب سربلندی ایران بوده .هر چند در این پنج شش سال گذشته ، نتونستم همه ی فیلم های حنا و محسن مخملبا ف را ببینم و دنبال کنم ، اما از کارهاشون بی خبر بی خبر هم نبودم و به نظر من ، هر دو همیشه تحسین بر انگیز بودند و هستند . و امیدوارم که همچنان تندرست و پایدار و استوار باشند . روشن اندیشان و هنرمندان دلسوز همیشه مورد غضب متحجران و زورگویان و مستبدین بودند و هر چه سرشناس تر شده اند ، زنگ های خطر در گوش دیکتاتورها پرصداتر شده و مسئولیت هنرمندان بیشتر . می دانم که تحمل فشارها و کشیدن این بار کار آسانی به نظر نمی رسه ،اما شدنی تر از آن است که در تصور همگان بگنجد . مطمئنم که جلوگیری ازآگاهی و اتحاد دل های یک جامعه ، با هزاران دستان هم شدنی نیست . برای نمونه ، همین وضعیت فعلی ایران . یعنی اکنون جامعه ی ایران به یک درجه از آگاهی و همدلی و اتحاد رسیده ، که هم مغز دستگاه نیرنگ آخوندی و دوستان وهمکارانشان و هم بسیاری از سیاستمداران جهان آزاد ، تا حدودی توش مانده اند و نمی دانند این خیزش به کدام سمت و تا کجا پیش می رود و چه در انتظارجهان است . تنها چیزی که بر همه ی آگاهان روشن شده ، این است که ، برای آرامشی اجتماعی و همه گیر ، جامعه ی ایران ، نیاز به نو آوری در زمینه های دانش مدرن و دوباره یابی ریشه های فرهنگی باستان خود دارد ، تا فردایی نو و سربلند را بیا غازد . فردایی که از بی قانونی و بی عدالتی و زورگویی و بیداد ، جدا شده باشد . فردایی انسانی تر ، تا بتواند با بزرگ بینی و درایت انسانی ، این تلخی ها و بیداد های امروز را هضم کند و در این بزنگاه مهم ، کشور و فرهنگ ایران را از چنگ خونخواران بدر آورد .


هیچ نظری موجود نیست: