اینکه یک بیماری ژنتیک در یک انسان باشد وخود را نشان دهد ، پیچیده و نفهمیدنی نیست ، اما بیماری حتمی هم نباید خود را در زندگی به یک نفر نشان دهد .یعنی انسان سالم و تندرست و بی درد نیست و نوبر شده .اما پرسش اینجاست که ؟ چرا یک نوع بیماری در یک منطقه شیوع دارد و در یک جای دیگر نه ؟ مثلن ام .اس در ژاپن و چند کشور دیگر کم است ودر چند منطقه دیگر بسیار . نمونه هایی بوده که بیمار محل زندگی خود را تغییر داده و چند سال بعد ، بیماری تقریبن علاج شده .پرسشی ، چند سال برای خود من پیش آمده بود که چرا هر بار که من چند هفته ایران بودم ،چند ماه پس از برگشت به آلمان دردی بیشتر داشتم وکار به دکتر و بیمارستان می کشید . پس از چند سال ،تفکر به حال نا حال خود ، سه سال و نیم پیش ، چند ماه در اصفهان بودم . و سعی کردم عین زندگی در آلمان و حتا سالم تر ، مراقبه و مدیتیشن و یوگا کنم . پس از چند هفته ، بدبختانه به این رسیدم که هوا و آب و خاک اصفهان نه به حال من و نه به حال خیلی از دیگر بیماران ام. اس می سازد .از قدیم خیلی از پزشکان اصفهان می گفتند که در اصفهان بدون آمپول فلان و بیسار این درد و بدبختی را در این شهر داری و نمی شود بی داروی مدرن قوی و شیمیایی وپیشرفته بود ، چون اصفهان جای سالمی نیست .در سه ماه ، سه بار ، بدجور زمین خوردم . یعنی یک بار پالیزید و دوبار ،انگار خون به مغز نرسید . در این چندماه ، زیباترین و بهترین اش برای حال من ، سه روزی بود که در ده و دور از شهر بودم .البته زندگی های شهری با مزیت و راحتی ها بسیاری ست ،اما آن رفاه می تواند خودش به درد و بیماری و مرگ زودتر برسد . در متون باستانی و کهنه ی طب سنتی ایران ، از زندگی دلنشین و زیبا ی اصفهان و آب و هوای چهارفصل و نمونه ی اصفهان ذکر شده ، اماآنچه که امروز در اصفهان است ؛ مضر است . کوه صفه ی اصفهان سی سال پیش از شاهین شهر وسه ده و پایین شهر و سگزی پیدا بود . صبح ها پس از طلوع ، کمی گرد و خاک دور کوه صفه پیدا بود ، اما کوه هم دیده می شد . امروز ولی از دروازه شیراز و از پای خود کوه هم ، بعضی و قتها دیدنی نیست . هاله یی از دود و گاز و سیاهه یی دور صفه را گرفته . بعله .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر