همین الان داشتم تلویزیون نگاه می کردم . برنامه یی در کانال زت د ِاف ( کانال دو آلمان) . موضوعی جالب از خودشناختن . مردی که پس از گذشت سالیان از عمر ، در یک فاز افسردگی شدید و بی خوابی و دارو و بستری شدن ووو قرار می گیرد ـ درد آشنایی برای خیلی از انسانها ـ و زمانی که خود را بهتر می شناسد ، از درد رها می شود. فیلم گزارشی که درباره ی همدرد ان و آشناگی با آنها و خود را بهترو همدردی را بیشتر شناختن ساخته شده بود . به گفته ی آن مرد او پس از نجات از آن فازبرای بار سوم زاده شده و اکنون چهارسال است که دارد زندگی می کند . موضوع جالبی بود . و ظهر سایت شخصی محسن سازگارا و گزارش روزانه از در بندیان بیمار و در خطر را دیم و در مقاله یی بر پیک نت ، خواندم که دروغ گویی در ایران باعث بدبختی شده چه دانا این پیک نتی ها ؟!!. چند دقیقه ی چاقو کشی و زد و خورد و زخمی کردن یکی و عربده کشی دیگری و خشونت محض و درد و بدبختی جامعه ی آتوریته ( زور و دستور پسند ).وضع مردم ایران . در جامعه یی که زور و قمه و چاقو و بی رحمی و خونریزی ، در پوشش دولت وحکام انجام می پذیرد و پسندیده شده ، اگر که مردم تحت فشار . اینگونه به جان هم نیفتند ،عادی نیست . و باید دنبال پاسخی ، برای درمان این معضل تازه ی جامعه بود ،اما رخداد ورویدادهای اینگو نه عجیب نیست .مردم بدبخت ایران فعلن بد جور در فشار اند و تنها. ولی بد نیست بدانند که دردهای انسان ها از هم دور نیست و همه بر یک قایق نشسته اند و دل بی درد وجود ندارد . برای رهایی باید فشار و درد را شناخت و نا همواری ها راهضم کرد . هر کس به نحو خود . یکی با گریه در احیا ، یکی با رقصی حسابی ، یکی با ورزش ، یکی بامطالعه و دیگری به فعالیت همنو ع دوستانه و یکی با مدیتیشن و یوگا .منظورم این است ؛ ما انسانها همدردیم و می توانیم یاری گر هم باشیم و
یک پیشنهاد از خودم . برای آنها یی که مدیتیشن کار می کنند . ، هنگامی که پس از مدتی در اعماق خویش به شناخت پرداختی ،تلاش کن بدبختی ها و لحظات تلخ و رنج آور زندگی ات را به یاد آوری . در این میان خواه نا خواه در یک تجربه ی سخت و دردناک ، اشخاصی را هم در ذهن ات می بینی . آنزمان که با به بادآوردن بدترین ستمی که بر تو رفته ، به جایی از انسانیت و بزرگی رسیده باشی که هیچ حس کینه و خشونت در تو نباشد ، گامی بزرگ در کمال بر داشته یی و این جایگاه تحسین برانگیز است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر