۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

بزرگداشت

اول ماه مه مبارک و جشن و مراسم خوش !!!وبه خیر .و




شاید.زمانی یکی این چند پست گذشته را بخواندوتعجب کند که چرا یکی هی می نوشت که شاد باش و خوش !ووو.باخودش فکر کند که این نگارنده چقدر از واقعیت پرت بوده و چه خوشخیال و ساده لوح .شاید .اونقدر می دونم  همونجور که خداوند سخن پارسی ( سعدی ) سروده ؛  در هر نفسی دو شکر است واجب  .و هر روز که از خواب بیدار شوی و بتوانی که بر پا شوی و گام بسدایی نشانی از تندرستی ست؛وروز ی ست : که می تواندآغازی شود به سوی نیکی .و

راستی روز بیست و جهارم ماه مای در کتابخانه ی کارگاه ایرانیان هانوور شبی نمایشنامه خوانی ست و اگر شد وعلاقمندانی بودند ؛تشکیل یک گروه برای کارنمایشی ؛ ایده ی بدی نیست.به امید دیدار 




روزنخست چون دم رندی زدیم وعشق
شرط آن بود که جزره آن شیوه نسپریم
جایی که تخت ومسند جم میرود بباد
گرغم خوریم خوش نبود به که می خوریم

حافظ

۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

ASB

asb.de
این نام شرکت محل کارمه .حدود سه ماه است که نیمه شغلی  ست برام و حدود ن پنج شش ساعت روزانه آنجاکمک راننده ام. کارسختی از جنبه ی زحمت بدنی نیست ؛ولی همه کس طاقت این  رو نداره .چند هفته طول می کشه تا یک نفر ببینه آیا این کاره هست یا نه . روزانه بقدری با معلول و دردمند سروکار داری که واسه خیلی از آدما زیاد می شه و نمی تونن بمانند . با اینکه دایم دنبال راننده اند ؛اما کسی  برا کاراونجا تو صف  نایستاده . برامن بد نیست . پس از چند هفته فهمیدم که ام.اس من در مقایسه با دیگر  بیماران  و مریض احوال ها اصلن بیماری حساب نمی شه.ودردمند بسیار است. به هر حال فعلن اونجام . و باید ببینم که آیا می تونم بمونم یا نه . شاید باید دنبال کار دیگه یی بگردم .و

راستی ؛ امروز در نروژ دادگاه قاتل هفتادوهفت نفر ه انجام گرفت و او با خوشحالی اعلام کرده که برای نجات کشورش از شر خارجیان این کار را انجام داده.معتقدم : حالا اون مرد که ازشدت تنفر بیمار روانی شده ؛ و تکلیف اش معلوم می شه ؛«ولی خطری که من برای جامعه می بینم: بیشتر نه از اوست ؛بلکه از آتش زیر خاکسترنادانی وتنفردردیدو روان وزبان خاموش نظاره  گران است نه او و امثال او» .آنچه که اما ارزشمند است .اکثریت دانا و همنوع دوستان نروژ و اروپاست  وقانونمندی حاکم بر آن      

۱۳۹۱ فروردین ۱۷, پنجشنبه

Schamanenweisheit

neueerde.deNeue erde
این نام کتابی از ؛  تونی سامارا  ست . که از این  نشردر سال دوهزار وهشت منتشر شد .چیزی که برامن جالب بود . بیان وشناخت این واقعیت  از دید اوست ؛ که دردهاو بیماری های بسیاری با چاکرا های نخاع و ستون فقرات مربوط است و با شناخت بیمار از این نقطه در اندام و تمرین بدنی کردن و جدی گرفتن مریدیان  بدن ورهایی گرفتگی و انقباض های عضلانی  و بویژه تمرکز برچاکرا ی نخست : ــ مولادارا ــ که در مهره های زیرین کمر است می تواند دردمند  به خودیاری رساندو   کمردرد اش تا حدودی درمان شود .  و باایمن بودن ستون فقرات دجار دیسک کمر ووو  نشود.دراین کتاب تمرین های بسیار مفیدی هم ذکرشده ؛ که می توان به راحتی یادگرفت و انجام داد 

جدا از مطرح کردن این کتاب که موضوع اصلی این پست است ؛می خواستم این مساله را هم مطرح کنم :کسانی که به دنیال تنش بیشتر مابین ایران و اسراییل هستند ؛تنهاعده یی معدود  از سیاستمداران دوطرف اند که سهم خودرا در خشونت آفرینی  منطقه می بینند . و می دانم که جدا از بزرگان  هنری وادبی ـ همچون آقای گونتر گراس ودیگر متفکران ـ  که به حل این تنش ها می پردازند  ؛بیشتر مرد م ایران و اسراییل هم مخالف خشونت و خونریزی اند.و این خواسته ی صلح طلبی را می شود از طریق همیاری اینترنتی نشان داد



 .